داستان آموزنده پسر و پدر.......
 
همکلاسیها
یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:12 ::  نويسنده : 2lone

مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود. ناگهان پسر 4 ساله اش سنگی برداشت و با آن چند خط روی بدنه ماشین کشید. مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار فرانسه ای که در دستش داشت، این کار را 
می کرد

در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را از دست داد

وقتی پسرک پدرش را دید، با نگاهی دردناک پرسید

«کی انگشتانم دوباره رشد می کنند؟!» 

مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی بر زبان نیاورد. او به سمت ماشینش برگشت و از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که از کرده خود بسیار ناراحت و پشیمان بود، جلوی ماشین نشست و به خط هایی که پسرش کشیده بود نگاه کرد. پسرش نوشته 
بود

«دوستت دارم بابایی»

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


به وبلاگ ما خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 18
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 105
بازدید کل : 2728
تعداد مطالب : 97
تعداد نظرات : 371
تعداد آنلاین : 1